الفاظ مدحالفاظ مده از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و مراد از آن الفاظی هستند که سبب حصول ملاک حجیت خبر میشوند. ۱ - تعریفبرخی گفتهاند الفاظ مدح آن دسته از الفاظی است که دلالت بر مطلق مدح میکنند، اعم از این که در حجیت خبر نقش داشته باشند و یا نداشته باشند. ۲ - تقسیمات الفاظ مدحدانشمندان علوم حدیث تقسیماتی برای آن بیان داشتهاند: جمعی گفتهاند الفاظ مدح سه قسم است: ۱- الفاظی که نقش در قوت سند دارند مانند: صالح و خیر؛ ۲- الفاظی که فقط در قوت متن نقش دارند مانند: فهیم و حافظ؛ ۳- الفاظی که نقش در متن و سند ندارند مانند: شاعر و قاری. برخی گفتهاند: مدح به عالی، متوسط و دانی تقسیم میشود. برخی دیگر الفاظ مدح را به دوازده قسم تقسیم کردهاند: بعضی به دلالت مطابقی دلالت بر حسن حال راوی میکنند و به دلالت التزامی دلالت به حسن روایت وی مینمایند و از برخی دیگر عکس آن مستفاد است و مدح در هر یک از آنها یا به حد توثیق میرسد و یا نمیرسد و نیز هر یک از آنها یا بر اعتقاد به حق و یا خلاف دلالت دارند و یا ندارند. ۳ - بعضی از الفاظ مدحبعضی از الفاظ مدح از این قراراند: عدل، متدین، دین، خیر، ثقة، ثقة الحدیث، صحیح الحدیث، من مشایخ الاجازه، عین، وجه، من عیون اصحابنا، من وجوه اصحابنا، معتمد الطائفه، لاباس به، اجتمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنه، انه کان وکیلا للامام، انه روی عنه من لایروی الا عن ثقه. از الفاظ مدح به الفاظ تحسین و امارات قولی مدح نیز تعبیر میشود. [۱]
فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، ص۱۱۹.
[۲]
فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، ص۱۹.
[۳]
سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، ص۱۳۶.
[۴]
سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، ص۱۴۸.
[۶]
میرداماد، سیدمحمدباقر، الرواشح السماویة فی شرح الاحادیث الامامیه، ص۶۰.
[۷]
عبدالوهاب، عبداللطیف، المعتصرمن مصطلحات اهل الاثر، ص۵۸.
[۸]
علیاری، علی، بهجة الامال، ج۱، ص۱۴۳.
[۹]
مدیر شانهچی، کاظم، درایة الحدیث، ص۱۱۲.
[۱۱]
علامه نجفی، سیدضیاءالدین، ضیاء الدرایه، ص۲۴.
[۱۲]
علامه نجفی، سیدضیاءالدین، ضیاء الدرایه، ص۴۷.
[۱۳]
نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۷۷۴.
۴ - پانویس
۵ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «الفاظ مدح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۲. |